سفر به ترکیه
بازم بعد از یه وقفه خیلی طولانی سلام
این روزها با وجود آوینا کوچولو وقتم از همیشه هم پر تر شده و متاسفانه فرصتی برای ثبت خاطرات شیرین این دو تا نفس پیدا نمی کنم.
مرداد ماه امسال سفر به ترکیه(کوش آداسی) داشتیم یه سفر هیجان انگیز و البته یه سفر چهارنفره. همه چی خیلی خوب و عالی بود و خوشبختانه به سینا هم خیلی خوش گذشت یه سفر کاملا تفریخی یه هفته که خلاصه شد در آب بازی و استخر و بازی ... توی این سفر آوینا کوچولو حضور خیلی خیلی فعالی داشت طوری که به قول سینا ما سه نفری حریف شیطنتها کنجکاویهای خانم کوچولو نبودیم و گفتنی است که سینا در نگه داشتن آوینا تو سفر خیلی خیلی کمک بود و آقا سینای ما که واسه خودش مردی شده کلی در نگهداری و بازی و سرگرم کردن آوینا کمکمون کرد، حتی صبحها قبل از بیدار شدن آوینا رو به سینا می سپردیم و با بابا فرهاد می رفتیم باشگاه بعدش سینا می رفت خودش صبحانشو می خورد و برای خواهرش هم صبحانه میاورد تو اتاق. یه بار هم عزیز دلم می خواسته اسنک برای آوینا درست کنه که دستش به تستر خورده بود و بد جور سوخت اما صداش هم در نیومد که چیزیش شده فدات بشم که انقدر آقا شدی عزیز دلم،واقعا به این همه بزرگی پسرم افتخار می کنم و خدا رو هزاران بار شکر می کنم... همیشه یار و یاور هم باشید در کنار هم از زندگیتون دو چندان لذت ببرید و بخندید و شاد باشید و شاد باشید و شاد باشید.
کل این سفر رو تو هتل بودیم، مخصوصا به خاطر آوینا کوچولو که واقعا نگهداریش سخت بود و گاها غیرممکن به فکر دیدن کردن از شهر نبودیم اما تو همون هتل هم سینا روزهای خوب و هیجان انگیزی داشت و تجربیات جدیدی رو به دست آورد، مخصوصا در ارتباط برقرار کردن با بچه های هم سن و سال خودش با ملیتهای مختلف و حتی سعی در صحبت کردن با بچه ها و پرسنل اونجا هم داشت و این براش خیلی جذاب بود.
راستی حاصل این همه آب بازی هم این بود که هردو مخصوصا سینا شکلاتی شدن حسابی