سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

کودکی آقا سینا

شنیدنی

1390/10/23 20:55
نویسنده : مامان سینا
319 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز سينا كوچولوي ما يه حرف خيلي جالب زد كه من و بابايي كلي ذوق كرديم و خنديدم
ديروز از سركار كه برگشتم خونه قصدم اين بود كه فقط باهاش بازي كنم اين بود كه وقتي بابايي اومد خونه ما سخت مشغول بازي بوديم و خبري از شام نبود و باباي هم لطف كردن و گفتن شام بريم بيرون بخوريم
ولي اين پسرك ما كه مشغول بازي بود دلش نمي خواست بريم مي گفت نه نريم بازي كنيم
ولي ما بالاخره راضيش كرديم و بهش گفتيم كلي خوش مي گذره مي ريم بستني مي خوريم
خلاصه ما رفتيم و موقع برگشتن سينا كه تو ماشين ساكت و بي صدا نشسته بود سر كوچه كه رسيديم گفت: مامان داريم مي ريم خونه؟
مامان بله
سينا:بستني خورديم يا نخورديم؟!!!  خندهقلبقلب

آخه ما اصلا بستني نخورديم و قصد هم نداشتيم بخوريم يه چيزي گفته بوديم كه راضيش كنيم ببريمش الهي بگردم من يه عالمه بوسش كردم خيلي ناز بود حرفش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان صدف
29 آذر 90 13:39
محفل آريائي تان طلائي ، دلهايتان دريائي شاديهايتان يلدائي ، پيشاپيش مبارک باد اين شب اهورائي . . .
مامان هانا
4 دی 90 23:49
تا تو باشی اعظم خانم به آقا پسرت قول الکی ندی............بجه می خواسته غیر مستقسم حرفشو بزنه............