سی دی خام
دیروز آقا سینای ما یه حرف جالب زد
یه سی دی داد دست باباش. بابافرهاد گفت این سی دی خالیه بابا
سینا با حرص گفتااا خالی واسه شکمه باید بگی این سی دی خامه
کلا جدیدا اینجوری شده خیلی حواسش جمعه به حرف زدنهای همه اصلا نمی شه الکی و سر خود باز کنی یه حرفی رو بهش زد مدام اصلاح می کنه و اگر متوجه نشه باید کلی براش توضیح بدی تا توجیه بشه
چند وقت پیش هم یه حرف جالب دیگه زد البته کمی فلسفی بود ایشون طبق معمول بالای کابینت های آشپزخونه نشسته بود که با دستش زد یکی از حبابهای لوستر رو پرت کرد و شکست خودش هم خیلی ناراحت شد از کارش بگذریم شب وقتی باباش اومد و با حالت جدی و عصبانیت اونو استیضاح می کرد هی پشت سرهم می گفت ببخشید ببخشید ... بعد که دید هنوز اخم باباش توهمه گفت : گفتم که ببخشید دیگه بخشیدن کاری داره؟!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی