مهدکودک
آقا سینا دوباره مهدکودکی می شود
تصمیم برآن شد که سینا رو به صورت پاره وقت مهدکودک ثبت نام کنیم تا همزمان با گذراندن دوره فونیکس زبانش در مهدکودک باشه و مامان از سرکار بره دنبالش
یه مقدار تو پیدا کردن مهدکودکی که با شرایط ما کنار بیان سخت بود که خدا رو شکر به صورت کاملا اتفاقی یکی از همکارام خانه کودک اردیبهشت رو معرفی که جدیدا مهدکودک برای نگهداری فرزند نیز راه انداخته و الان دیگه سینا می ره اونجا که خوشبختانه خوشش اومده و حتی با اینکه یک ساعت اضافه تر از ساعت کاری مهد می مونه تا من برم دنبالش(که این موضوع خیلی نگرانم کرده بود) ولی وقتی می رسم بهش سریع اعتراض می کنه که چرا زود اومدی و می شینیم تا یه مقدار بیشتر بازی کنه بچم از بس عاشق بازی و بچه هاست فعلا خیلی خوب استقبال کرده و دوست داره . دیروز به من می گه "مامان مشکلم اینکه زمان مهدم کمه منظورم اینکه زمان بازیم کمه تو دیرتر بیا دنبالم"
خدا کنه تا آخرش براش جذاب باشه البته مدتی که باید بره مهد کمه حداکثر 5 ماهه چون دیگه باید پیش دبستانی ثبت نامش کنیم که پرسه جستجوی پیش دبستانی رو شروع کردیم امیدوارم بتونیم یه جای خوب و مناسب پیدا کنیم
واقعا انگار مسئولیتها و نگرانیهای ما با خود بچه ها بزرگ می شه
اینجا همون جایی که تو یک ساعت اضافه سینا و تعدادی از بچه ها بازی می کنن تا پدر و مادرها بیان دنبالشون وقتی می رسم به قدری سینا با این وسایل ها مشغول بازیه که اصلا منو نمی بینه برام جالبه که انقدر خوب باهاشون بازی می کنه