سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

کودکی آقا سینا

تجربه شکست

1394/11/28 8:26
نویسنده : مامان سینا
297 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه 23 بهمن 94. سینا در مسابقات تکواندو منطقه شمیرانات شرکت کرد.

سینا از طرف باشگاه درکه در مسابقه حاضر شد که به صورت خیلی جدی و حرفه ای بین کل باشگاههای منطقه شمیرانات در دو نوبت صبح و بعد از ظهر برگزار می شد.
آقا سینای ما که در رده شکوفه های ویژه قرار داشت سه بار به روی شیاپ چانگ رفت. دو پیروزی ارزشمند و مقتدرانه داشت. و در بازی آخر که فینال بود متاسفانه علارغم شروع خوب بازی و اختلاف امتیازی که با حریف داشت شکست خورد و مقام دوم مسابقات را کسب کرد. و به این ترتیب برای اولین بار شکست در بازی را تجربه کرد.
اما چقدر براش پذیرش این شکست سخت بود و هنوز هم نمی خواد باور کنه که برنده بازی نبوده. در این مسابقات علاوه بر اینکه در یک مسابقه حرفه ای و جدی شرکت کرده بود و خیلی از  قوانین بازی را می دید چند تا چیز را تجربه کرد. 
توی مسابقه فینال سینا با اختلاف 8 امتیاز از حریفش جلو بود طوری که کوچ سینا بهش گفت سعی کن امتیازتو حفظ کنی. تا اینکه سینا دو ضربه سر به حریف زد ولی داور حساب نکرد و همین شد که آقا سینا در حین بازی به داور اعتراض کرد و یک امتیاز هم از دست داد و هیچی دیکه آقا که براش سخت بود به گریه افتاد و مهار بازی رو از دست داد و حریفش با اینکه از سینا کاملا بلندتر بود و خیلی راحت می تونست با ضربات سر بزنه تازه حالا اعتماد به نفس گرفت و نتیجه بازی رو به نفع خودش تموم کرد.
بعد بازی هم هرچند همه حتی کوچ حریفش بهش گفتن ما دیدیم تو خیلی خوب بازی کردی و در واقع برنده ای اما نمی تونست بپذیره
(اینم تو پرانتز واسه تو می گم سینای عزیزم، پسرکم که هیچ وقت نمی خواهی شکست رو بپذیری وقتی اومدیم خونه شما رفتی مدال نقرتو با آبرنگ رنگ کردی به رنگ زرد  چون معتقد بودی باید طلا می بود نه نقره. اون روز هرچند ما هم از نتیجه راضی نبودیم ولی خوشحال بودیم از اینکه خیلی چیزا رو خودت تو این سن تجربه کردی. بابا خیلی از شکست و اینکه می تونه پلی باشه برای رسیدن به موفقیت صحبت کرد. عزیز دلم امیدوارم تو زندگیت با کمترین شکست بتونی بهترینها و بیشترینها رو کسب کنی همه هستی من و بابا عاشقتیممحبت)

 

 

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه سریر
28 بهمن 94 11:15
سینا جون عشق عمه نمی دونم چرا ولی با خوندن متن مامان خیلی احساساتی شدم و از این كه تو رو غصه خوردی من هم خیلی غصه خوردم. عزیز دلم این سعی و تلاش تو كه برنده است. مدال تو تا وقتی كه سعی می كنی همیشه طلاست.