سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

کودکی آقا سینا

کلاس زبان

1392/2/2 20:33
نویسنده : مامان سینا
226 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان

سینا امروز یعنی دوشنبه 1392/2/2 اولین جلسه کلاس زبانشو شروع کرد. ظاهرا که بهش خوش گذشته خودش می گه "کلاس زبانم خیلی خوب بود مامان" فعلا دیگه مهد نمی بریمش به جاش سه روز در هفته می ره کلاس زبان بقیه روزها رو هم با خاله فرناز می گذرونه. وقتی داشتیم آمادش می کردیم که دیگه مهد نمیری می گفت منو ببرید کلاس موسیقی خیلی واسه شروع کلاس موسیقیش ذوق داره. اما امروز بهم می گه مامان دیگه کلاس موسیقی نمی رم همن خوبه. الهی بگردم مثل اینکه بچه از مهدش راضی نبوده با اینکه هیچ وقت حرفی یا اعتراضی نداشتسوال حالا شاید هم چند وقت دیگه دلش تنگ شه....

صبح طبق معمول به سختی و با نق بیدار شد بابا فرهاد اونو برد. کلاسش ساعت 9 روزهای زوج  منم از سر کار رفتم یه سر ببینمش دیدم یه گوشه نشسته و راضی نمی شه بره قاطی بچه ها نرمش صبحگاهی انجام بده معلوم بود استرس داره اما وقتی کلاس شروع شد از ذوق دفترش که خیلی دوسش داره رفت تو کلاس و شروع کرد به حرف زدن و ارتباط با دوستا و تیچرش .... و به این ترتیب ما برگشتیم سر کار تا ظهر ساعت 12 که خاله رفت دنبالش.

به محض اینکه اومدم خونه شروع کرد تند تند هنرنمایی کردن چیزایی که یاد گرفته بود رو پشت سر هم و درهم بهم گزارش داد اولین باری بود که سینا واسم گزارش می داد هیچ وقت راجع به مهدش برامون توضیح نمی داد

وقتی گفتم بریم تو وبلاگت بنویسیم گفت "مامان بنویس که من از همه بهتر بودم و جایزه گرفتم" قلب

این عکس دفترشه که خیلی دوسش داره

این مستر وان که چون خوب رنگ کرده جایزه گرفته فکر کنم به خاطر همین تشویقها و جایزه ای که گرفته خیلی خوشش اومده


نتیجه گیری: فعلا که خدا رو شکر خوب بوده امیدوارم تا آخرش همینطور ذوق و شوق داشته باشه. دوست دارم مامانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

افروز
3 اردیبهشت 92 8:44
افروز
3 اردیبهشت 92 8:54
الهام
5 اردیبهشت 92 0:44
سلام ایشالا پسر خوشکلم همیشه موفق باشه بببببببببببببببوس واسه لپاش
نرگس
5 اردیبهشت 92 5:23
عزیزم پسر باهوش! دلم براتون خیلی تنگ شده اعظم