سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

کودکی آقا سینا

یک تجربه: پرزنتیشن

آقا سینای ما یک تجربه جدید کسب کرده. Presentation از طرف مدرسه براش موضوع تعیین کرده بودند دوزیستان. با کمک بابا تحقیق کردند یک فایل پاورپوینت درست کردند و  جهارشنبه که نوبت سینا بود تو کلاس واسه دوستاش ارائه کرد. بماند که تهیه این فایل سخت بود چون بچه های پیش دبستانی که نمی تونستن بخونند واسه همین باید همه مطالب رو با عکسهای مربوط تو صفحات قرار می دادیم  ولی خوب چون انگلیسی بلد بود یه جاهایی از کلمات و جملات انگلیسی استفاده کردیم. فسقلی لحظه شماری می کرد که بره ارائه کنه خیلی هم خوشش اومده بود. تاریخ ارائه: چهارشنبه 24/10/1393 ...
27 دی 1393

جای خالی خاله اسما

سینا جان برای تو می نویسم و نمی دانم چرا امروز بعد از گذشت بیش از سه سال از رفتن خاله اسما انقدر خاطراتش برایم زنده شده نگاهش صداش و آرامشی که در صحبتش بود برایم زنده شده شاید یاد لحظه هایی مثل شرایط الانم افتادم که هر روز صبح ایمیل های خاله رو می خوندم حسرت اینو می خورم که الان با این تکنولوژیهای جدید میتونستم خیلی راحت تر از همیشه اخبار و احوال لحظه به لحظه تو رو واسه خاله بفرستم که همیشه هرکار جدیدی که انجام می دادی به اولین کسی که خبرشو می دادم خاله اسما بود .... یک لحظه ترس اینکه تو بزرگ بشی و همه اینها را فراموش کنی نگرانم کرد شاید بعدها که بزرگترشدی یادت نباشه از خاطراتی هرچند کم که با خاله اسما داشتی ولی بدون که خیلی براش ...
21 آبان 1393

عاشورا

عاشورای امسال در بندرعباس: سینا اصرار داشت که حتما طبلشو با خودش ببره واسه همین با طبلش سوار هواپیما شد.    سینا و پسرخالش امیرعلی ...
18 آبان 1393

سفر به تایلند

سینا اولین سفر خارجی خودشو تجربه کرد. اول آبان 1393 سفر یک هفته ای به کشور تایلند داشتیم که ابتدا چهار شب در شهر بانکوک پایتخت تایلند بودیم و بعد از اون جزیره فوق العاده زیبای پوکت رو دیدن کردیم. چیزهای گفتنی و دیدنی زیادی رو تجربه کردیم. مخصوصا برای سینا که برای اولین سفر خارج از کشور خودش از کشوری کاملا شروع کرده بود. مردم متفاوت غذاهای متفاوت زبان و طبیعت متفاوت و از همه جالب تر برای سینا این بود که راننده ها سمت راست ماشین بود ... خیلی خوب و جذاب به زودی چند تا از عکسها و خلاصه ای از سفرمونو اینجا برای ثبت خاطرات آقا سینامون می نویسم فعلا ...
17 آبان 1393

بدون شرح

دو مطلب از گذشته: 1- دومین کنسرت سینا که در تاریخ 19 شهریور برگزار شد 2- دریافت کمربند زرد تکواندو در مرداد ماه ...
12 مهر 1393

مرد کوچک

سلام به همگی آقا سینای ما مرد شده دیروز واسه ما خرید کرده خودش به تنهایی پولو گرفته رفته واسمون خرید کرده(البته به صورت ریموت کنترل شده )        ...
5 مهر 1393

جشن مدرسه

سلام صبح آخرین روز تابستونیتون به خیر و شادی امروز روز جشن مدرسه آقا سیناست و تا لحظاتی دیگر میریم مدرسه... جیبام پر از فندق و پسته... بقیه توضیحات باشه بعد از اتمام جشن فعلا...     ...
31 شهريور 1393

دندان اصلی

دو تا دندون شیری سینا لق شده و از پشتش داره دندونای اصلیش در میاد. سینا خیلی خوشحاله چون احساس می کنه کم کم داره به مدرسه نزدیک می شه نمی دونید چه ذوقی داره که شهریور تموم شه می تونه بره پیش دبستانی خدا کنه تا آخرش همین باشه خانم دکتر بهش گفت سینا یه سیب گاز بزنی دندونت افتاده واسه همین هر روز می گه مامان یه سیب بده گاز بزنم دندونم بیفته برم به دوستام بگم  ولی من دلشو ندارم 1393/06/15 ...
17 شهريور 1393

سفر به همدان

آقا سینای ما کنجکاو شده بود که غار چیه و چطوریه؟ و همین شد که بابا فرهاد بهش قول داد که ببره غار علیصدر رو نشونش بده به همین ترتیب برنامه سفر رو چیدیم پنجشنبه 30 مرداد صبح خیلی زود رفتیم و جمعه هم برگشتیم چند جای دیدندی همدان رو هم دیدن کردیم و از همه جالب تر رفتیم لالجین که مهد سفال بود و مخصوصا به خاطر سینا رفتیم تو خود کارگاه سفال تا سینا از نزدیک ببینه چطور از قطعه ای گل اشکالی زیبا ساخته می شه خیلی خوب و مفید بود اینجا باباطاهره و بابافرهاد داره شعرهای باباطاهر رو واسه پسرش می خونه اینجا هم تو غار علیصدره (وقتی از غار اومده بیرون می گفت فکر نمی کردم اینجوری باشه انتظار داشت جونور هم توش زندگی کنه) ...
1 شهريور 1393