سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

کودکی آقا سینا

اولین روز مدرسه

امروز شنبه 4 مهر 94 اولین روز مدرسه سینا شروع شد. صبح با صدای ساعت بیدار شد با خوشحالی از اینکه تونسته با صدای ساعتش بیدار شه رفت دست و صورتشو شست و نشست سر میز صبحانه عزیز دلم انقدر بلبل زبونی کرد که سه تا لقمه نون و پنیر با چای عسل بیشتر وقت نشد بخوره وقتی اصرار میکردم که بخور مامان جان تو مدرسه مغزت خسته نشه می گفت مامان نگران من نباش فدات بشم بعدشم هم طبق رسم همیشگی همون طور که مامان خودم منو روز اول از زیر قرآن رد کرد و یه بیسکوییت داد دستم از زیر قرآن ردش کردیم با یه بیسکوییت تو دستش رفت سوار ماشین شد. وقتی هم رسیدیم مدرسه همش عجله داشت که زودتر بره نکنه کلاسش شروع بشه کلی واسه من و باباش شیرین زبونی کرد و بوس و شما بهترین مامان ب...
4 مهر 1394

جشن کلاس اولی ها

دیروز 28 شهریور 1394 جشن مدرسه سینا بود. آقا سینا بیشتر  از ذوق اینکه میخواد بره مدرسه و کیا رو ببینه خیلی با خوشحالی و هیجان بیدار شد و آماده رفتن. سینا کلاس ج و کیا کلاس ب . خیلی دوست داشتن تو یه کلاس باشن ولی مصلحت ایجاب می کرد جدا باشن اما همین که هر روز همدیگرو می بینن براشون خیلی خوبه و هردوشون خوشحالن   پسرای عزیزم  امیدوارم سال و سالهای تحصیلی خوبی پیش رو داشته باشید و امروز آغاز راه موفقیت شما باشه.   ...
29 شهريور 1394

خداحافظی با اولین مربی تار

امروز شنبه 21 شهریور 94 آخرین جلسه تار سینا با استاد رضایی بود. با اینکه تو این مدت کوتاه استاد رضایی و سینا رابطه خوبی با هم برقرار کرده بودند و روند آموزش خوب پیش می رفت ولی متاسفانه ایشون از تهران میره و امروز روز خداحافظی سینا و آقای رضایی بود. سینا جان این عکسو برات گذاشتم تا همیشه اولین استادتو به خاطر داشته باشی ...
29 شهريور 1394

سفر به کردستان

آخر هفته بدون برنامه قبلی رفتیم کردستان و از سنندج- مریوان-دریاچه زریبار-پاوه- غار قوری قلعه- کرمانشاه دیدن کردیم. جاتون خالی سفر خوب و پرباری بود هرچند خیلی فشرده برگزار شد . آقا سینا هم کلی تجربه جدید بدست آورد. با مردم مهربان مهمان نواز و محترم کرد از نزدیک برخورد داشت. لباس های مخصوص و گیوه هایی که به پا داشتند و لهجه شیرینشون برای سینا جدید و جالب بود.  برای سینا هم یه جفت گیوه خریدیم که همونجا پاش کرد.  هوای عالی کوهستانی رو دیدیم آفتاب داغ و سوزان و شب های خنک البته نزدیکهای صبح خیلی سرد شده بود طوری که سینا می گفت "چه معنی داره آدم تو تابستون سردش بشه و یخ کنه؟!" و جاتون خالی در کل از سرزمین کردها و مل...
8 شهريور 1394

مسابقه تکاواندو

سلام روزهای خوب تابستانیتون به کام آقا سینا دیروز 23 مرداد  مسابقه تکاواندو داده و برنده شده یعنی طلا گرفته یک مسابقه کوچیک بین باشگاهی بود و این اولین تجربه شرکت در مسابقه سینا بود وقتی برنده شد و تشویقش کردند کلی ذوق زده و هیجان زده بود. مخصوصا وقتی مدال گرفت. هرجا میره مدالشو با خودش می بره   ...
24 مرداد 1394

کتابخانه

سینا عضو کتابخانه مولانا شده و یکی از کارهای مورد علاقش اینه که بره اونجا و برای امانت کتاب انتخاب کنه. ولش کنی ساعت ها واسه انتخاب کتاب وقت میذاره...   ...
3 تير 1394

جشن فارغ التحصیلی ارف

دوره ارف سینا بعد از دوسال به پایان رسید و بچه ها فارغ التحصیل ارف شدند. چهارشنبه 27 خرداد کنسرت فارغ التحصیلی داشتند خیلی زیبا و خوب اجرا کردند.یه تجربه خوب در برابر کلی مامان و بابا ها و مهمونا اجرا داشتند. بچه ها تو این مدت کلی به هم وابسته شده بودن حتی مامانا هم همینطور  جدا شدن و خداحافظی سخت بود   1394/03/27   ...
3 تير 1394

تار

بالاخره انتخاب ساز سینا قطعی شد: تار و بعد از مشاوره با مربیان ارف و مربی ساز پنجشنبه تار برای سینا تهیه کردیم. یه تار زیبا مناسب با اندازه خودش ...
23 خرداد 1394

تولد 6 سالگی سینا

سینا جان هستی مامان و بابا تولد 6 سالگیت مبارک زمان مثل برق و باد میگذرد سینا کوچولوی ما 6 سال رو پشت سر گذاشت. طبق معمول از اول خرداد آقا سینا برای تولدش لحظه شماری می کرد که البته امسال علاوه بر لحظه شماری برنامه ریزی هم می کرد. اول از همه یه لیست از دوستاشو برامون نوشته که حتما باید اینا رو دعوت کنید و بعد هم خواسته که حتما بریم همون فروشگاهی که دم درشون چمن داره من کارت تولد ظرف تولد بادکنک و فشفشه و هدیه برای دوستام بخرم... خلاصه امسال هم تولدشو با حضور عموموسیقی در منزل برگزار کردیم خوب بود و خدا رو شکر همه چیز خوب پیش رفت البته تعداد دوستاش که دعوت کرده بودیم کمتر از حد انتظار بود به قول سینا &...
23 خرداد 1394