سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

کودکی آقا سینا

زورو

سینای ما عاشق زورست از صبح تا شب حاضر با لباس زورو باشه و درخواست داده که لباس زوروی بیرونی براش بخرم که باهاش بتونه بره بیرون فقط تو خونه تنش نکنه. ...
9 آذر 1392

تئاتر

آقا سینای ما یه روز از من پرسید مامان تئاتر چیه؟! و این شد که ما بر خود واجب دانستیم در اولین فرصت ببریمش تئاتر ببینه و همین شد که تئاتر کودکان رو سرچ کردیم و چهارشنبه من و سینا با هم رفتیم تئاتر دیدیم. البته قبلش براش توضیحاتی در مورد تئاتر داده بودم و چون گفته بودم گاهی توش با عروسک نمایش می دن و اینکه یه سری هنرمند توش نقش بازی میکنند و این صحبتها... وقتی رفتم خونه دنبالش که ببرمش پرسید مامان منم می تونم اسباب بازیمو بیارم بازی کنم باهاش؟! فکر کرده بود جایی واسه بازی کردنه اونه و وقتی رفتیم تو سالن که نمایش شروع شه نه اینکه شبیه سینما بود گفت: تئاتر یه نوع سینماست که ادماش زنده هستن؟ خلاصه چهارشنبه ٦/٦/٩٢ رفتیم تئاتر طبل بزرگ تو ت...
9 شهريور 1392

تولد چهارسالگی دوم

خوب یه جشن دیگه هم برای سینا تو کلاسش گرفتیم. من و بابا وسایلهای لازم رو صبح بردیم تو آموزشگاه گذاشتیم. و ظهر رفتم اونجا و منتظر موندم تا کلاسشون تموم شه. بچه های همه کلاسها رو جمع کردن تو کلاسی که مخصوص تولد بود به سینا گفتن بیا تولدته وقتی اومد و منو دید شک شد و چند لحظه ای سکوت کرده بود و متعجب انگار فکر می کرد خوابه و تازه وقتی کیکشو دید باورش شد که نه تولدشه... بچه ها بیشتر از سینا ذوق و شوق داشتن می رقصیدن ...
30 مرداد 1392

جشن تولد چهارسالگی

برای آقا سینا در آستانه چهارسالگی جشن تولد چهارسالگی گرفتیم. بالاخره جشن تولد آقا سینا هم برگزارشد. پس از کلی انتظاری که سینا برای تولدش داشت پنجشنبه براش تولد گرفتیم با اینکه خیلی از مهمونها و دوستاش نمی تونستند تو جشن شرکت کنند ولی پسرک ما دیگه طاقت نداشت که یه هفته دیگه صبر کنه. روز تولدش وقتی بیدار شد و خونه رو تزیین شده دید نمی دونید چه ذوقی کرده بود گفت امروز دیگه تولدمه؟!! الهی فدات شم که انقدر دوست داشتی برات تولد بگیریم  در کل بد نبود و سینا مهم بود که خوشش اومده بود فقط آخرش ناراحت این بود که دیگه این آخرین تولدم بود؟ از بس که بهش گفته بودیم آدم سالی یکبار تولدش می شه(حالا خبر نداره فردا تو کلاس زبان هم براش تولد می...
30 مرداد 1392

گل کاکتوس

تا حالا گل کاکتوس دیدید؟ کاکتوس خونه ما یهویی یه گل داد. اصلا فکرشو می کردید گلش به این قشنگی و لطیفی باشه. واسه من که خیلی خیلی جالب بود فقط حیف که عمر بسیار کوتاهی داره غنچش ظرف یه روز رشد کرد و باز شد و تا صبح هم بست و تموم شد. ...
30 مرداد 1392

پست من

سلام بازم یه وقفه تقریبا طولانی... این روزا سینا سرکلاس زبان یه مقدار شیطون شده و تیچرشون گفته که سینا شیطونی کرده و از اونجایی که علاقمند کشتیه سرکلاس با بچه ها کشتی می گیره ما هم همون روز با سینا در این مورد صحبت کردیم که چرا  شیطونی می کنه؟!! کلا سینا حرفی از کلاس و دوستاش به ما نمی زنه و وقتی ازش سوال می پرسیم می گه مگه من باید همرو بگم؟!! خلاصه اون روز وقتی ما نشون دادیم که خبر داریم گفت شما از کجا خبر دارین؟ گفتیم پستمن واسه ما خبر آورده(پستمن یه موجود خیالیه که اونجا بچه ها رو می بینه و اگه بچه های خوبی باشن جایزه هم میاره واسشون) درنهایت پس از صحبت طولانی سینا قول داد که دیگه شیطونی نکنه چون پستمن خبرا رو میاره واسه ما. تا ا...
16 مرداد 1392

یک تجربه (امتحان)

سلام دوستان دیروز ٢٨/٢/٩٢ آقا سینای ما اولین امتحان رو تجربه کرده. یک ترم کلاس زبانش تموم شده و ازشون امتحان گرفتن یه امتحان نوشتنی و پرسیدنی الهی چهارشنبه کارنامشونو می دن بهمون ظاهرا که خوب داده امتحانشو اینم امتحان و کارنامش(ببیند ٢و ٣ رو چطوری نوشته الان دیگه همه عددها رو درست می نویسه) پسرگلم امیدوارم همیشه تو زندگیت اکسلنت باشی   ...
11 خرداد 1392

چند تا عکس

چند تا عکس از تعطيلات نوروزی با فقط اندکی تاخیر سینا در کویر استان یزد(در راه سفر به بندرعباس) سینا با درخت گز و اینکه چقدر مقاوم هستند آشنا شده    سینا تو حیاط خونه خاله پوران در استان فارس(لارستان)  سینا در ساحل سوزا جزیره قشم استان هرمزگان   ...
5 خرداد 1392